بسو(پدر استالین) دیوانه پول زیادی را صرف مشروب میکرد به طوری که مجبور شد کمربندش ر بفرود استالین بعدها توضیح داد یک گرجی باید خیلی در تنگنا افتاده باشد که کمربندش را بفروشد،ککه(مادر استالین)هرچه بیشتر از بسو بدش می آمد،سوسو(استالین)را بیشر لوس میکرد.سوسو موقعی که پدر سیاه مستش را می دید به گریه می افتاد،لپ هایش کبود میشد و خودش را به بغلم مادر می انداخت و التماس می کرد که جایی پنهانش ک تاریخ ایران و جهان...
ما را در سایت تاریخ ایران و جهان دنبال می کنید
برچسب : شرحی,دوران,کودکی,جوزف,استالین,رهبر,اتحاد,جماهیر,شوروی, نویسنده : historiana بازدید : 237 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 15:05